shaparak
تنهام گذاشت
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید : پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیر عامل بانک جهانی است بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیر عامل سراغ دارم مدیر عامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم! پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است! مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد و معامله به این ترتیب انجام می شود نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگذینید.
نظرات شما عزیزان: جمعه 19 / 11 / 1390برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : akram
آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|